دروغ هاى یونانى

هرودوت درباره ى سپاه خشایارشا مبالغه زیاد کرده و براى آنکه یونان را قوى نشان دهد براى سپاه ایران عظمتى فوق تصور قائل شده
5 کیلومتر براى سیراب کردن (چهارپایان) / هرودوت مى گوید: دریاچه اى با محیط 5 » : است. پیرنیا در پانوشت کتاب خود مى نویسد
«! کافى نبود و این دریاچه که پس از رود نس تس واقع بود، خشک شد
حال آن که چنین دریاچه اى احتمالا باید 3 میلیون تن آب داشته باشد که براى سیراب کردن 300 میلیون رأس دام کافى بوده. یا آن
که یونانیان دیگرى، سپاه هاى ایرانى را بین 800 هزار تا 5 میلیون نفر تخمین زدند، حال آن که به خوبى واضح است، گردآورى
سپاه هاى 200 هزارنفرى نیز در دنیاى قدیم تقریبا غیرممکن بوده و برخى مورخان جدید کاملا تردید مى کنند و حداکثر نیروهاى ایران
را 160 هزار نفر مى دانند.
ادامه نوشته

دغدویـــه

دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است.

وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی

می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند

به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان

خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون،

زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است

شیــــرین

شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود. در آن زمان ارمنستان یكی از شهرهای كوچك ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود. خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند كه همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد كه هر چهار فرزند وی در زندان كشته شدند.

داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این كه خسرو پرویز بدست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز "بابل و عراق" بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته می‌شود، به پسرش شیرویه گفت كه من به عنوان ملكه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم و در حالی كه زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست كه او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در كنار جسد همسرش، خود را كشت.

ماندانا

ماندانا نام دختر ایشتووبگو(تلفظ یونانی :  آستیاگ)، پادشاه ماد است، که در زمان بارداری به زندان رفت و کوروش را از او گرفتند و به چوپانی دادند تا او را بکشد

ماندانا از سوی مادری فرزند شاهدخت ارینیس از لیدیه  بود. آریـِنیس دختر آلیاتِس دوم پدر قارون بود. قارون همان پادشاه لیدیه‌ای است که گنج و دارایی‌های او در ادبیات پارسی زبانزد است

ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت. ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان می نهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق و قانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده میشد.

سکه هخامنشی

;کوروش کمبوجیه به علت گرفتاری‌های مملکتی و عدم ثبات اوضاع یا علل دیگر، دست به ضرب سکه نزدند. از میان شاهان هخامنشی نخستین بار داریوش سکه ضرب کرد. تاریخ نخستین ضرب سکه به احتمال پس از ۵۱۴ پیش از میلاد است چرا که در پی ساختمانی کاخ داریوش درتخت جمشید که تاریخ ساختش ۵۱۴-۵۱۷ میلادی‌است جز سکه‌های کرزوس از شهرهای یونانی‌نشین به دست نیامده‌است.

سکه‌های زررا دریک و سکه‌های سیم را شِکِل می‌گفتند. وزن دریک ۸٫۴۲ گرم و و وزن شِکِل ۵٫۶۰ گرم بود. عیار سکه‌های دریک بسیار بالا بود و با آزمایش روی نمونه‌های به دست آمده معلوم شده‌است که فلزش تنها ۳٪ آلیاژ می‌داشته‌است. این خلوص بالا باعث رواج این سکه شد و همواره سکه‌های طلای هخامنشی سخت معتبر بودند. در اواخر دوران هخامنشی دودریکی هم ضرب شد. کیفیت سکه‌های زر در تمام دوران هخامنشی ثابت ماند.

دریک‌ها و شِکِل‌ها دارای نقش «کماندار پارسی»‌اند. این نقش در طول دو قرن سلطنت هخامنشیان تغییراتی داشت. از آنجا که سکه‌های هخامنشی تاریخ ضرب ندارند از روی قراین دیگر نقش‌های مربوط به دوران هر پادشاه را تعیین کرده‌اند. سکه‌های هخامنشی جز موارد استثنایی تنها در یک سو دارای نقش هستند و پشت آنها معمولاً فرورفتگی مربع شکل و ناهمواری‌های نامنظمی وجود دارد. اینها اثر قسمت برجستهٔ سندانی‌است که هنگام چکش‌زدن بر سکه گذاشته می‌شد.

در زمان هخامنشیان بعضی ساتراپی‌ها هم که در ادارهٔ امور داخلی خود آزاد می‌بودند سکه‌های مخصوص به خود ضرب می‌کردند که مثلاً تصویر الههٔ مورد پرستششان روی آنها نقش شده بود.