نقوش برجسته ي طاق بستان نيز همگي تجسم رويدادها و يا نمايش عظمت و اقتداررا ارائه مي دهند.

و تنها در صحنه شكارگاه طاق بستان با جنبه عظمت نمايي مواجه نيستيم.

با همه شباهتي كه بين آثار هخامنشي و ساساني وجود دارد، ولي يك نكته آنها را از هم متمايز مي كند و آن ارجحيت روايتگري و تحرك در آثار باستاني نسبت به آثار هخامنشي است. اين نكته ضمن يك قياس تصويري بين نقش بيستون (هخامنشي) و برجسته كاري از نقش رستم ( ساساني) روشن تر مي گردد.

 

2-5-1 – موزائيك سازي

از عهد ساسانيان تعدادي آثار موزائيك برجاي مانده است. موزاييك عبارت است از قطعات كوچكي از سنگ هاي رنگين كه با كنار هم چيدن آنها يك نقش بدست مي آيد. موزاييكهايي كه از عهد ساسانيان به جا مانده است. در بيشابور بدست آمده است از آنها براي تزئين ديوارها استفاده كرده اند و به احتمال بسيار زياد موزاييكها توسط هنرمندان يوناني اجرا شده است.

 

 

3-5-1 – نقاشي :

نكته مهم ديگر در عصر ساساني ظهور پيام آوراني مثل ماني و مزدك است كه هر يك به نوعي عليه دين زرتشت برخاستند. در اين ميان ماني معجزه پيام آوري خود را در نقاشي مي دانست . برگهايي از كتاب او كه به نام «ارژنگ» معروف است بدست آمده است. اين برگها نشانگر وجود نقاشي در آن زمان است هر چندان برگها به قرن سوم هجري، يعني حدود 4 قرن پس از مرگ ماني تعلق دارند. اما هر چه باشد، بدون شك، متأثر از همان نسخه اصلي ارژنگ است.

نكته مهم در اين نقاشيها شباهت آنها با نقاشيهاي عهد اسلامي در ايران است. با توجه به اين نقاشيها و ديوار نگاره هايي كه هنرمندان ايراني براي كاخ هاي خلفاي اموي ساخته اند و نيز به استناد برخي نوشته ها ي قرون اوليه هجري، و بالاخره با تكيه بر نقاشي هايي كه جديداً در تركستان بدست آمده، مي توان چنين فرضي را پيش كشيد كه بين نقاشي عصر اسلامي و نقاشي عهد ساساني پيوندهايي وجود داشته است.

 

4-5-1 – فلزكاري :

آثار سيمين (نقره اي) عهد ساساني شهرتي جهاني دارد. در اين آثار مهارت بسيار زيادي بكار رفته است. همپاي اثر آثار سيمين، مرصع كاري هم رشد مي كند.

 

آثار بدست آمده بيشتر شامل ظروف هستند و مي توان گفت به پيكرسازي بيشتر نزديكتر تا فلز كاري .

نقشهاي اين ظروف بسيار زيبا و ظريف هستند بعدها همين نقوش در هنر كشورهاي مختلف تجلي مي يابند حتي در آثار اسلامي نيز از نو به كار مي روند.
در اين آثار هم شباهت بين فلزكاري عهد هخامنشي و ساساني را مي توانيم ببينيم .
نقشهاي آثار فلزي ساساني دو جهان مورد تقليد قرار مي گيرد و بر بافته ها، ظروف نقاشيهاي تكرار مي شود.
آنچه در مبحث فلزكاري قابل توجه است، رشد فوق العاده فلزكاري و افول سفالگري است. از آنجا كه فلز انعطاف پذير و با دوامتر است، هيچ بعيد نيست كه فلز جاي سفال را گرفته باشد. اما هنر سفالگري ايران در عصر اسلامي بار ديگر احيا مي گردد و رشد قابل توجهي مي كند.

 

نكات مهم فصل اول

1 – هنر ايران باستان تا پيش از ورود آريائيان با وجود استقلال، از تمدن و هنر بين النهرين متأثر بوده است.

2 – سفالگري در ميان ساكنان فلات ايران از رشد قابل توجهي برخودار است.

3 – با ورود آريائيان موج جديدي از فرهنگ و هنر بوجود مي آيد ه با وجود تأثر از تمدن ساكان اوليه فلات ايران و بين النهرين، ويژگيهاي خاص خود را دارد.

4 – در عهد دولت هاي آريايي ماد و هخامنشي كه بر ساكنان فلات ايران و مردم بين النهرين ، مصر و يونان كاملاً مسلط مي شوند با استفاده از هنر مردم اين سرزمينها آثار قابل توجهي بوجود مي آيد.

5 – تأثير هنر يونان بر هنر اشكانيان جريان جديدي را در هنر ايران بوجود مي آورد.

6 – ساسانيان كه به عبارتي دنباله روي دستاوردهاي فرهنگي هخامنشيان بودند. سبك هاي هخامنشي را از نو زنده مي كنند، ولي رشد هنر در عهد ساسانيان منجر به ايجاد يك جريان هنري مي شود كه به عنوان سبكي خاص در هنر اقوام ديگر تأثير مي گذارد و حتي مورد تقليد قرار مي گيرد.