آنچه كه در تمام تخت جمشيد جلب نظر مي كند، رعايت كامل تقارن است اگر در تعداد ستونهاي هر تالار دقت كنيم ، عددي زوج مي يابيم اگر به نقش روي ديوارها خوب نگاه كنيم، در تمام آنها رعايت تقارن را مي بينيم.

 

 

برجسته کاری در هخامنشی

دولت هخاممنشي بر اكثر دولت هاي همجوار خود تسلط كامل يافت و همين امر باعث استفاده از تمدن و حضور مردم آن دولت ها گرديد. اگر در نقش برجسته ها خوب دقت كنيم. مي بينيم كه چقدر با آثار مصرباستان شبيه هستند . بدنها از روبرو و صورت و پاها از نيمرخند و يا مثلاً گاو بالداري كه در مدخل تالار روي تخت جمشيد قرار دارد، كاملاً شبيه آثار آشوريان است.

 

عده اي بر اين گمارند كه اين نقشها جنبه نمادين (سمبليك) و افسانه اي داشته اند، اين عقيده با ارائه شكل سر ستونها بيشتر قابل قبول مي گردد. در سر ستونها از سه حيوان خاص استفاده شده است. و اين سه شكل بارها در تخت جمشيد ديده مي شود. گاه به صورت منفرد و گاه به شكل در هم آميخته.

 

 

در تخت جمشيد نقش برجسته اي وجود دارد كه در ميان ساير نقش برجسته ها منحصر به فرد است. اين نقش برجسته تنها نقشي است كه يك رويداد را روايت مي كند در حالي كه اكثر نقوش ديگران اين جنبه روايتگري را ندارند. نقشهايي كه گوياي اتفاقها هستند روايتگر مي خواهيم.

نقش برجسته ديگري هم در بيستون وجود دارد كه از همين خاصيت برخوردار است. اين دو نقش برجسته تنها آثار هخامنشي هستند كه از خاصيت روايتگري برخوردارند و اگر يك قياس تصويري بين نقش برجسته هاي آشوري و هخامنشي به عمل آوريم. اين نكته واضحتر مي گردد. به اين معني كه در آثار آشوري شاهد اتفاقها ، جنگها وقتي زندگي مردم آشور هستيم . اما در آثار هخامنشي شاهد اين رويدادها نيستيم.

 

در نقش برجسته ها و فضاي مطرح در تخت جمشيد نكته قابل توجه در تأكيد بر عظمت نمايي است. اگر به تصاويري كه شامل طرح بازسازي شده ي تخت جمشيد است بنگريم، اين ويژگي كاملاً قابل درك است. حتي ارتفاع واقعي ستونها و خود صفحه تخت جمشيد نسبت به اشل انساني جنبه عظمت جويي را به خوبي القا مي كند.

 

ادامه برجسته کاری

آثار ديگري كه از تخت جمشيد بدست آمده شامل چند پيكر، از جمله يك شير، سر يكي از بزرگان هخامنشي و همچنين مجسمه داريوش اول كه بالاتنه آن بدست نيامده است در مجسمه داريوش اول تأثير سبك هنري مصر باستان به خوبي آشكار است.

 

اين مجسمه ها دقيقاً بر اساس مجسمه هاي مصري ساخته شده و يك مقايسه تصويري اين نكته را بهتر روشن مي سازد.

 

 

2-3-1 – كاشيكاري :

در عهد هخامنشي كاشي هايي لعابدار از شوش و تخت جمشيد بدست آمده كه بسيار ظريف و زيبا تهيه شده اند.

آثار شوش در زمان هخامنشي با همان شيوه هنر كاشي كاري بين النهرين تهيه شده است. اين خود دليل ديگري است بر تأثير هنر بين النهرين بر هنر هخامنشيان.

 

 

3-3-1- فلزكاري

آثار وزين دوره هخامنشي چندان زياد نيست ولي آنچه بدست آمده از ساختي بسيار ظريف برخودار است . نكته قابل توجه در آنها، شباهتشان با نقوش برجسته ي تخت جمشيد است.

 

 

مرصع كاري نيز در اين دوره رواج داشته است كه مبين مهارت كار صنعتگران اين دوره بوده است. مرصع كاري عبارت است از كار گذاشتن سنگهاي قيمتي بر روي فلزات، طلا و يا موارد ديگر است.

 

4-1 : هنر اشكاني :

1-4-1 – پيكر سازي و نقش برجسته:
اينك نوبت به بررسي آثار سلوكيان و اشكانيان كه تمدن و فرهنگ ايراني، يوناني مشخصه كامل آنهاست. سلوكي ها اصلاً يوناني بودند و اشكاني ها هم كه بعداً به قدرت رسيدند. دنباله رو دستاوردهاي فرهنگي و هنري يونانيان بودند. پس طبيعي است كه آثار بدست آمده از اشكانيان تا اندازه اي زير نفوذ هنريونان باشد و همين مسئله براي بررسي هنر اشكانيان و تشخيص هنر آنها از هنر يوناني مشكلاتي بوجود مي آورد.
مثلاً اكثر پيكرهاي اشكاني از تناسب و تركيبي برخوردار دارند كه اصولاً خاص هنر يوناني است و بر ما كاملاً روشن نيست كه اين اثار به عنوان مجسمه به كار مي رفته و يا براي سر ستونها و غيره استفاده مي شده است.
مجسمه اي مفرغي نيز از يك مرد اشكاني بدست آمده كه خصوصيات هنر يوناني در آن كاملاً مشخص است. يعني توجه به ريزه كاريهايي كه منتج از سبك هاي يوناني است.

اين تأثيرپذيري را در عناصر مكمل معماري مثل ستونها و استفاده از مجسمه به عنوان عناصر تزئيني نيز مي توان ديد.

تمايل به تمدن يونان حتي در سكه هاي اشكاني و نوشته روي آن بخوبي آشكار است . بر سكه هاي اشكاني اكثراً نوشته شده كه «يوناني دوست» است.

 

 

2-4-1 – نقاشي

آثاري از نقاشي دوره اشكانيان در كوه خواجه (سيستان) و دورااروپوس (بين النهرين) بدست آمده است. اين نقاشيها نيز همان خصوصيت عام هنر اشكاني را كه به هر حال از تأثيرات هنر بيگانه مبرا نيست. نشان مي دهند اما به خصوص در نقاشيهاي كوه خواجه مي توان سرچشمه هاي سنن تزئيني در نقاشي ، پس از اسلام را نيز جستجو كرد. بدين معني كه در آنجا هم با رنگهاي تخت و بدون سايه روشن و با قلم گيري سياه در مرز پيكرها (فيگورها) مواجهيم.

 

3-4-1 – فلزكاري :

از زمان اشكانيان تأثير هنر يوناني را در آثار هنري به راحتي مي توان ديد. اما نكته قابل توجه در فلزكاري اين عهد، رشد جواهري سازي و استفاده بيشتر از فلز است. يعني اكثر ظروف از فلز تهيه شده است. اما در مجموع فلزكاري از اين پس ارزشي زميني مي يابد و جواهرسازي رشته اي خاص مي گردد. از اين رو مرصع كاري رشد قابل توجهي مي كند.