اسپارتاکوس براى آن که نیروهاى کراسوس را قبل از تقویت توسط پمپه از بین ببرد، در 71 قبل از میلاد به آن ها حمله کرد اما
کوچک شدن سپاه او از یک طرف و ناامیدى مردانش (به دلیل فرا رسیدن پمپه با 100 هزار مرد جنگى تازه نفس) از طرف دیگر،
نگذاشت از این میدان پیروز درآیند. اسپارتاکوس سعى کرد خود را به کراسوس برساند تا با کشتن او روحیه سپاه رمى را بشکند اما با
وجود کشتن دو فرمانده رمى به کراسوس نرسیده و نیزه اى از پشت به رانش اصابت کرد. اما او با کشیدن نیزه از پاى خود یک هسته
مقاومت در مرکز میدان تشکیل داد. اکنون لژیون هاى ذخیره یکى پس از دیگرى وارد میدان جنگ شدند و گلادیاتورهاى خسته و
غلامان، مرتب ضعیف تر مى شدند. اما آن ها که مى دانستند مرگ در میدان بهتر از مرگ بر روى صلیب است، به مبارزه ادامه دادند.
نبرد بى رحمانه ادامه یافت تا آن که پمپه نیز سر رسید و از این زمان به بعد باقى مانده بردگان که 6 هزار نفر بودند، توان خود را
پایان یافته دیدند و پمپه نیز آن ها را به اسارت نگرفت، بلکه همه آن ها را قتل عام کرد و به دستور سنا، آن ها را بر روى هزاران
صلیب در جاده شهر کوپوآ (محل اولیه آغاز قیام) آویخت