دوازده فرمان اوستا
یک - باور به يکتائی، مهربانی،دانائی، توانائی، نيکی و پاکی اهورامزدا معمار هستی بخش
دوـ
باور به شرارت اهريمن بدانديش و ناپاکی او و نبرد دائمی وی با اهورامزدا
از طريق انسان وباور به نبرد پايدار پويائی نوپردازی با کهنه و خرافه پرستی
و نيرنگ ودروغ و دشنام
سه
ـ باور به پيام آوران خرد، عشق، آگاهی، روشنائی، بهزيسی، مهر، زندگی بخش و
بهساز هستی از مهر، ميترا، زرتشت تا سوشيانت، رهاننده، بودا، مانی و
مزدک و برای پاسداری از اندیشه اهورائی و جاودان ماندن آن باور به سردار (
که پیر و مراد و استاد و راهبر پارسای دوران است ) و پس ازرایزنیها فرمان
پایانی را فریاد میکند
چهار ـ باور به بازگشتی ديگر برای ياداشت و پادافره روانهای رها شده
پنج ـ باور به درستی و راستی با ياران و نيکی در پندار و کردار و گفتار برای جهانيان
شيش ـ باور به امشاسپندان مهرورزان و مهرگستران
هفت
ـ باور به پاک و نيک و به بودن گوهر آدمی از هر آئين و تيره و تبار و رنگ و
جنس و ميهنی و آدمی پاکيزه ترين ـ مقدس ترين ـ گوهر هستی است و هيچ قداستی
ورای او نيست
هشت
ـ باور به نيکوکاری و دستگيری نيازمندان، ناتوانان و بينوايان و تلاش برای
گسترش آسايش آرامش بهزيستی تندرستی راستی انسانسالاری برابری و آزادی و
دادگستری و مهربانی و خردگرائی در جهان
نه ـ باور به پاکداری و پرستاری آب و هوا، خاک و آتش و بهداشت محيط زندگی
ده
ـ باور به نيک انديشی و نيک نگری، نوپردازی نوخواهی با بزرگ داشتن انديشه
ها و ابتکارات کودکان، نوجوانان و جوانان برای جامعه ای خردگرا و شهرياری
انسان بر روی زمين
يازده ـ باور به برابری و يکسان بودن زن و مرد و گزينش آزاد همسر از سوی زن و يا مرد
دوازده
ـ باور به انديشيدن به آرامش، آرايش،آسايش و سود مردم و نفی اغراض و
منفعت خواهی شخصی و ارج نهادن به تمامی باورمندان و باورها در معابد،
نيايشگاهها و کانونهای بسته ی باور و همبستگی و همراهی و همفکری با انديشه
آراستگی ـ نظم ـ جهانی و دوری هر باور دينی در امور ديپلماسی و شهريگری و
سياست جهانی
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۲ ساعت 19:51 توسط مهدی(لقب اریایی)
|