وصیت نامه کوروش هخامنشی
پس از مرگ بدنم را مومياي نکنيدو در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد.زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ايران قرار دهيد تاذره ذره هاي بدنم خاک ايران را تشکيل دهد.چه افتخاري براي انسان بالاتراز اينکه بدنش در خاکي مثل
ايران دفن شود.از همه پارسيان و هم پيمانان
بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردندو مرا از اينکه ديگر از هيچگونه بدي رنج نخواهم برد
شادباش گويند.به واپسين پند من گوش فرا داريد.اگر ميخواهيد دشمنان
خود را تنبيه کنيد، به دوستان خود نيکي کنيدفرزندان من،دوستان منمن اکنون به پايان زندگي نزديک گشتهاممن آن را با نشانههاي
آشکار دريافتهاموقتي درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و کام من اين است که
اين احساسدر کردار و رفتار شما نمايانگر باشد،زيرا من به هنگام کودکي ، جواني و پيري بختيار بودهام،هميشه نيروي من افزون گشته است آن چنان که هم امروز نيز
احساس نميکنم که از هنگام جواني ناتوانترم.من دوستان را به خاطر نيکوييهاي خود خوشبختو دشمنانم را فرمانبردار
خويش ديدهام.زادگاه من بخش کوچکي از آسيا بود.من آنرا اکنون سربلند و بلندپايه باز ميگذارم.اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ،خود را از خودپسندي و غرور بر حذر داشتم.حتي در پيروزي هاي بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم.در اين هنگام که به سراي ديگر ميگذرم، شما و ميهنم را خوشبخت ميبينم.و از اين رو ميخواهم
که آيندگان مرا مردي خوشبخت بدانند.
مرگ چيزي است شبيه به خواب.در مرگ است که رو انسان به ابديت مي پيوندد و چون از قيد
و علايق آزاد مي گردد به آتيه تسلط پيدا مي کند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بودپس اگر چنين بود که من انديشيدم،به آنچه که گفتم عمل کنيد و بدانيد که من هميشه ناظر شما
خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود،آنگاه ازخداي بزرگ بترسيد که در بقاي او هيچ ترديدي نيستو پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماستتخت جمشید در نزدیکی شهر مرودشت و در فاصله حدود 65 کیلو
متری شمال شرق شیراز واقع است . یونانیان به ان" پرس پولیس " می گفتند و
در ایران قدیم از ان به نامهای " چهل منار " نام برده شده است .تخت جمشید از جمله اثار باستانی مهم ایران بوده که توجه
جهانگردان را به خود جلب کرده است
. " اودریش فون پوردئن " کشیش المانی و
جهانگردی که در سال 1318 م / 717 هجری قمری به ایران امد و در مسیر خود از تخت
جمشید بازدید نمود ، درباره ان نوشته است : " به شهری رسیدیم که " کنام
" نام داشت و سابقا شهر بزرگی بود ودر سابق به رومیها خسارت بسیار وارد کرد .
در این شهر هنوز چندین قصر پابرجاست ولی احدی در ان منزل ندارد " در سال 1474 میلادی / 878 هجری قمری نیز جهانگرد دیگری
به نام " جوزف باربارو " از تخت جمشید دیدن کرد و نوشته است ان محل به
" چهل منار " شهرت داشته . بار بارو بعضی از نقشهای تخت جمشید را شبیه
نقشهایی توصیف کرده که اروپا ئیان از " پدر اسمانی خود " می ساخته اند . او درباره
نقش" فروهر " نوشته است : " میگویند ان نقش سلیمان است " . در
زمان صفویه جهانگردان زیادی در هیئتهای سیاسی و بازرگانی به ایران امدند و بیشتر
انها از تخت جمشید بازدید کردند
.برخی از این جهانگردان ، یک نفر نقاش را هم با خود همراه
داشتند تا جاهای جالب و مهم را نقاشی کنند . این نقاشیها به منزله دوربینهای عکاسی امروز بودند .
نقاشیهای این نقاشان از تخت جمشید ، جالب و دیدنی و در بردارنده اطلاعات ارزشمند
است . از اقدامات مهم جهانگردان و بازدید کنند گان تخت جمشید ،
کشف راز " خط میخی " بود . در سال 1765 م / 1144 ش ، جهانگرد محققی به نام "
کارستن نیبور " در مدت اقامت سه هفته ای خود در تخت جمشید ، نقشه کامل ان را
ترسیم و کتیبه های میخی را به دقت رونویس کرد ودر سال 1802 م/ 1181 ش " گئورک
فریدریش گروتفند " با استفاده از ان رونویسها توانست کلید خواندن خط میخی
فارسی باستان را به دست اورد و گامی مهم در جهت شناخت تاریخ ایران کهن بردارد .درباره ماهیت تخت
جمشید اظهار نظر های جالب و متفاوتی ابراز شده است . بعضی ان را " مقبره نوح"
دانسته اند ، برخی" تالار دادگاه" ، برخی "کاخ کورش" ،برخی
معبد وبرخی " پرستشگاه بت پرستان" . هنوز هم چنانکه باید ماهیت اصلی تخت
جمشید روشن واشکار نشده است . شادروان " حسن پیر نیا " ان را بقایای یک
ارگ یا قلعه دانسته است که داریوش در هنگام توقفهای طولانی ، اقامت در ان را بر
بابل و شوش و همدان ترجیح می داد
.
" جرج .ن. کرزن" نیز اعتقاد دارد که تخت جمشید
اقامتگاه اختصاصی پادشاهان هخامنشی بوده است .
" اندره گدار" ابنیه روی صفحه تخت جمشید را به
سه بخش مشتمل بر اقامتگاه سپاهیان ، خزاین و تالارهای پذیرایی پادشاهان هخامنشی
تقسیم کرده و احتمال داده است که تنها یک کاخ برای سکونت در تخت جمشید بوده است و
ان "تچرای" " بهشت" داریوش بوده است .برخی هم تخت جمشید را یک رصد خانه پنداشته اند و دلیل
خود را نشانه ای ذکر می کنند که در میان تالار سه دروازه کشف شده است . این نشانه سنگ
مکعب شکلی است که روی ان یک دایره و سه خط کشیده شده و جز برای مقاصد نجومی و رصدی
کاربرد دیگر نداشته و برای یافتن " نقطه اعتدالین " به کار می رفته است.....وصیت نامه داریوش بزرگاینک من از دنیا میروم و بیست و پنج کشور جز امپراتوری
ایران است . ودر تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها
دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران دارای احترام هستند . جانشین من
خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها آن است که
در امور داخلی آنها مداخله نکنند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد . اکنون که
من از دنیا میروم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از
ارکان قرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت است .
البته به خاطر داشته باش تو باید به این دخیره بیفزایی نه این که از آن بکاهی من
نمیگویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، بلکه قاعده اين زر در خزانه آن است
که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولين فرصت آنچه برداشتي به خزانه
برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم کن . ده
سال است که من مشغول ساختن انبار هاي غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن
اين انبار ها را که از سنگ ساخته مي شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون
انبار ها پيوسته تخليه مي شود حشرات در آن بوجود نمي آيند و غله در اين انبار ها
چند سال مي ماند بدون اينکه فاسد شود و توبايد بعد از من به ساختن انبار هاي غله
ادامه بدهي تا اينکه همواره آذوقه دو و يا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد
.و هر ساله بعد از اينکه غله جديد بدست آمد از غله موجود در انبار ها براي تامين
کسري خوروبار از آن استفاده کن و غله جديد را بعد از اينکه بوجاري شد به انبار
منتقل نما و به اين ترتيب تو هرگز براي آذوغه در اين مملکت دغدغه نخواهي داشت ولو
دو يا سه سال پياپي خشکسالي شود . هرگز دوستان ونديمان خود را به کار هاي مملکتي نگمار
و براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو کافي است . چون اگر دوستان ونديمان خود را
به کار هاي مملکتي بگماري و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمايند
نخواهي توانست آنها را به مجازات برساني چون با تو دوست هستند و تو ناچاري رعايت
دوستي بنمايي . کانالي که من ميخواستم بين شط نيل و درياي سرخ بوجود بياورم هنوز
به اتمام نرسيده و تمام کردن اين کانال از نظر بازرگاني و جنگي خيلي اهميت دارد تو
بايد آن کانال را به اتمام برساني و عوارض عبور کشتي ها از آن کانال نبايد آنقدر
سنگين باشد که ناخدايان کشتي ها ترجيح بدهند که از آن عبور نکنند اکنون من سپاهي
به طرف مصر فرستادم تا اينکه در اين قلمرو ، نظم و امنيت برقرار کند ، ولي فرصت
نکردم سپاهي به طرف يونان بفرستم و تو بايد اين کار را به انجام برساني . با يک
ارتش قدرتمند به يونان حمله کن و به يونانيان بفهمان که پادشاه ايران قادر است
مرتکبين فجايع را تنبيه کند . توصيه ديگر من به تو اين است که هرگز دروغ گو و متملق را به
خود راه نده ، چون هردوي آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور
نما . هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط نکن ، و براي اينکه عمال ديوان بر مردم مسلط
نشوند ، قانون ماليات وضع کردم که تماس عمال ديوان با مردم را خيلي کم کرده است و
اگر اين قانون را حفظ کني عمال حکومت با مردم زياد تماس نخواهند داشت
.. .....
روحش شاد و یادش گرامی
+ نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 23:40 توسط مهدی(لقب اریایی)
|